کافه بازار یک فروشگاه نرمافزار اندروید است که در بهمن ماه ۸۹ توسط رضا محمدی قایقجی، حسام میرآرمندهی و تعدادی از دانشجویان دانشگاه شریف طراحی شد. در حال حاضر در کافه بازار بیش از ۱۳۰ هزار نرمافزار کاربردی اندرویدی ایرانی تولیدشده توسط ۲۱ هزار توسعهدهنده، به ۳۳ میلیون کاربر ارائه میشود. طبق آمار منتشرشده در اسفند سال ۱۳۹۳، این برنامه ۱۷ میلیون نصب فعال داشته و ۱۴ میلیون حساب کاربری فعال داشتهاست. این میزان در اواخر سال ۹۵ به ۳۲ میلیون نصب فعال رسید. همچنین درآمد توسعهدهندگان از فروش و تبلیغات ۱۲۰ میلیارد ریال در سال ۱۳۹۳ اعلام شد. ارزش این شرکت در سال ۲۰۱۴ میلادی ۲۰ میلیون دلار تخمین زده میشود.جالب است بدانید بیشتر افرادی که از این اپلیکیشن استفاده میکنند و خریدهای درون برنامه ای را از طریق این اپلیکیشن انجام میدهدند، گوشی سامسونگ دارند
حسام میرآرمندهی از مؤسسان این شرکت، یکی از مدیران سابق ویکیپدیای فارسی است.
حسام آرمندهی، مدیرعامل کافه بازار، برای ساعاتی با ما همکلام شد تا از مسیر موفقیتش سخن بگوید. در ادامه با پایدار بلاگ همراه باشید تا باهم بهپای حرفهای شنیدنی حسام بنشینیم.
فعالیت اقتصادی خود را از کجا آغاز کردید؟
شاید اولین کار جدی من و شریکم رضا محمدی، سایتی برای چاپ بر روی تیشرت با نام «طوطی» بود که بنا داشت بهصورت اینترنتی سفارش را از مشتری دریافت کند و محصول را تحویل دهد؛ اما با رفتن یکی دیگر از شرکا به خارج از کشور برای ادامه تحصیل، تیم ما ازهمپاشیده شد؛ و من نیز تصمیم گرفتم تحصیلاتم را در خارج ادامه دهم؛ لذا به سوئد رفتم و در دانشکده کارآفرینی دانشگاه چالمرز، در رشته طراحی کسبوکار مشغول به تحصیل شدم.
چرا کارآفرینی و کسبوکار؟
چون به کارآفرینی علاقه داشتم و در کلاسهای این دوره در دانشکده مدیریت شریف هم شرکت کرده بودم. زمانی که در ایران بودم برای کارشناسی ارشد همین رشته در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران قبول شدم، اما بنا به دلایل شخصی، گزینهی تحصیل در خارج از کشور را انتخاب کردم.
در سوئد چه گذشت؟
ما در سال دوم تحصیلمان بهعنوان پروژه باید یک کسبوکاری راهاندازی میکردیم. من با یک تیم از دانشجویان – که از کشورهای مختلف بودند – پروژهای را برنامهریزی نمودیم. ایدهی کار بر این اساس بود که با هوش مصنوعی به شناسایی افرادی که به بازیهای آنلاین معتاد بودند بپردازیم تا دولت سوئد برای رفع اعتیاد به آنها کمک کند.
البته این پروژه به خاطر از هم پاشیدن تیم، نیمهتمام باقی ماند؛ یکی از اعضای تیم ما به گوگل و دیگری به مایکروسافت رفت؛ من نیز دیماه ۸۹ در تعطیلات سال نوی میلادی به تهران آمدم.
وقتی به تهران آمدم دیدم برخی از دوستان و همکلاسیان سابقم در دانشگاه شریف ازجمله رضا محمدی، بر روی پروژه فارسی تل کار میکنند؛ وقتی از پروژه مطلع شدم به آن علاقهمند شدم و قرار شد دو هفته بیشتر در ایران بمانم تا با شرکتهایی همچون ایرانسل و سونی درباره توزیع این محصول مذاکره کنیم. البته این دو هفته تعطیلات از پیش برنامهریزیشدهی من در عمل هیچوقت تمام نشد.
پس از چند وقت تصمیم گرفتیم که ماهیت شرکت را که بسیار در محصولش سرمایهگذاری شده بود تغییر دهیم. به همین خاطر سراغ ایدهی راهاندازی اپ استور رفتیم. در زمان آغاز پروژه، اندروید مارکت گوگل و اپ استورهای سامسونگ و سونی وجود داشتند. اولی خدماتش بر روی ایرانیان تحریم بود و مابقی فعالیت چندان جدی و قدرتمندی نداشتند و محدود به یک برند گوشی هم بودند.
در ۳ ماه اول فعالیت بازار توانستیم به صد هزار کاربر دستیابیم
بهمنماه ۸۹ نسخه اولیه اپلیکیشن بازار بهصورت مستقل شکل گرفت و همان زمان در اولین نمایشگاهی با عنوان کنگره موبایل ایران نسبت به معرفی آن اقدام کردیم؛ روبروی ما غرفه ایرانسل بود و برخی از کارکنان این شرکت میآمدند و ما بازار را برای آنها نصب میکردیم.
قبل از به وجود آمدن بازار، اکثر کاربران مجبور بودند نصب اپلیکیشن ها را از طریق کامپیوتر و یا مغازههای فروش موبایل انجام دهند اما ساختار متفاوت بازار باعث شد این فرآیند دستخوش تغییر و بسیار سادهتر شود و بر همین اساس ما بازخوردهای مثبتی را در آن نمایشگاه دریافت کردیم.
بعد از نمایشگاه این برنامه را در دو فروم فارسی قراردادیم تا بازخوردهای بیشتری را از مردم دریافت نماییم؛ همین اقدام باعث شده تا بازار موردتوجه برخی از رسانهها و خبرگزاریها قرار گیرد؛ مطالبی که در مورد بازار نوشته شد موج عجیبی را به وجود آورد بهطوریکه در ۳ ماه اول فعالیت بازار توانستیم به صد هزار کاربر دستیابیم.
انتظار چنین استقبالی را داشتید؟
نه! انتظار این تعداد کاربر را نداشتیم و به علت آماده نبودن ساختارها، همواره با مشکلاتی درزمینهی سرور مواجه بودیم؛ اما نکته اصلی، پایه فنی بازار بود که از روز اول خیلی خوب و قوی گذاشتهشده بود و به ما امکان توسعه سریع را میداد.
روند مذاکرات با شرکتها به کجا رسید؟
مجدد در تابستان سال ۹۰ در خصوص نصب بازار بهصورت پیشفرض بر روی دستگاه با سونی وارد مذاکره شدیم؛ این شرکت نماینده رسمی خود را از انگلستان به ایران فرستاد. وی کار ما را دید و تأیید کرد؛ اما پس از مدتی گفتند به خاطر تحریمها نمیتوانیم با شما همکاری کنیم؛ ما هم خودمان کار را ادامه دادیم و اواخر تابستان همان سال قابلیت پرداخت اینترنتی را در بازار ایجاد کردیم.
آیا الگوی تجاری بازار از همان ابتدا بر پایه فروش اپلیکیشن بناشده بود؟
در ابتدا سعی داشتیم از تبلیغات بنری کسب درآمد کنیم اما با جلوتر رفتن کار تصمیم گرفتیم فروش برنامه را نیز امتحان نماییم. بر همین اساس یک تقویم فارسی که خودمان توسعه داده بودیم را بر روی بازار قراردادیم.
در آن زمان استفاده از تقویم فارسی را برای یک ماه رایگان ارائه کردیم. بعد از راه افتادن قابلیت پرداخت و گذشت این یک ماه، برای داشتن نسخه کامل، کاربر باید مجدداً به بازار میآمد و نسخهی کامل تقویم فارسی را خریداری میکرد.
با توجه به توضیحاتتان میتوان گفت نخستین برنامههای فارسی موجود در بازار، توسط خودتان توسعه دادهشده بود. برنامههای سایر توسعهدهندگان از چه زمانی وارد مجموعه شد؟
پس از راه افتادن قابلیت پرداخت و انجام اولین آزمایش، فیدبکهای خوبی گرفتیم و کمکم از شرکتهای توسعهدهنده نرمافزار، ایمیلهای درخواست انتشار اپ در بازار دریافت کردیم؛ تا مدتها هر کس اپلیکیشنی داشت فایل آن را به ما ایمیل میزد؛ ما نیز برنامههایی که مشکل نداشت را همراه با متن و تصاویری که فرستاده بودند در بازار قرار میدادیم؛ این روال بهصورت دستی ادامه داشت تا زمانی که سامانه توسعهدهندگان نرمافزار را راهاندازی کردیم.
نام «کافه بازار» را از کجا آوردید؟
هنگامیکه فروشگاه اپلیکیشن خود را راهاندازی کردیم دامنه getbazaar.com را ثبت کردیم که ایده آن از روی getfirefox.com گرفتهشده بود که آنجا تنها میشد نسخهای از مرورگر فایرفاکس را دریافت کرد. در آن زمان از طریق این دامنه کاربران میتوانستند اپلیکیشن بازار را دانلود کنند.
بعدها که سرویسهای بیشتری ازجمله کاتالوگ وبی و پنل توسعهدهندگان را به مجموعه اضافه کردیم، تصمیم گرفتیم تا دامنه را عوض کنیم. ایدهی اولیه برای نام جدید «کف بازار» بود اما رئیس وقت هیئتمدیره نام کافه بازار را پیشنهاد داد. من نیز با توجه به اینکه نوشتار انگلیسی دو نام تفاوتی با یکدیگر نداشت با این نام مخالفت نکردم. بهمرور اما این نام کافه بازار بود که بر سر زبانها افتاد.
آن زمان که پرداخت بازار راه افتاد ما برنامه پرداخت موبایلی نداشتیم؛ کدام بانک در ابتدا حاضر شد با شما فعالیت کند؟
هومن مسگری یکی از دوستان من در فناپ بود، با او صحبت کردم و خواستم که صفحه پرداخت مناسبتری بر روی صفحات موبایل برای ما طراحی کنند؛ اینگونه بود که کار را با درگاه بانک پاسارگاد شروع کردیم ولی اکنون خدمات بهمراتب بهتری از سوی دیگر بانکها دریافت میکنیم.
چه زمانی پرداخت درون برنامهای را ایجاد کردید؟
یک سال بعد از راهاندازی پرداخت در بازار، پرداخت درون برنامهای را راه انداختیم که تقریباً همزمان با راهاندازی «دیوار» شد.
کمی از فرآیند تشکیل کافه بازار برایمان بگویید اینکه از یک دفتر کوچک به طبقه بیست و سوم برج ونک رسیدید؟
برای اینکه بتوانیم به جایگاه کنونی دست پیدا کنیم، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشتیم.
کسبوکاری را برای فعالیت انتخاب کرده بودیم که قبل از ما کسی تجربه پیادهسازی آن را نداشت و بر همین اساس موفقیت آن در هالهای از ابهام بود.
یادم میآید که ۶ سال پیش از حمید محمدی، مؤسس دیجی کالا درخواست جلسهای کردم تا از او در مورد پتانسیل تجارت الکترونیک در ایران بپرسم. اینکه آیا در آن زمان از میزان فروششان رضایت دارند یا خیر و فرصت را چگونه دیدهاند. تا جایی که یادم هست حتی حمید محمدی نیز نسبت به آینده کارشان مطمئن نبود؛ اما درنهایت فکر کنم هر دو مجموعه توانستیم با تلاش بسیار، جایگاه خوبی را در این تجارت به دست آوریم.
بازار با شتاب بسیار زیادی پیشرفت کرد آیا درآمدهایتان نیز به همین سرعت رشد داشت؟
خیر، شیب رشد کاربر با شیب درآمدزایی ما برابری نداشت. در یک سال اول که سرمایهگذاری در فارسی تل انجامشده و تقریباً هیچ بازگشتی نداشت ما از طریق پروژهای که بهموازات بازار قبول کردیم، هزینهها را پوشش دادیم.
در ابتدا بازار ناشناخته بود؛ و ما درآمد نداشتیم؛ اما تنها یکبار پروژهای را از خارج مجموعه پذیرفتیم و بعدازآن شرکت کامل متکی به درآمدهای خود بود.
آیا سازمانهای دولتی و شرکتهای بزرگ سهامدار کافه بازار شدند؟
ما سهامدارانی از خارج از مؤسسین داریم اما همانطور که گفتم سهامداری در قالب سرمایهگذاری جدی نبوده و بازار متکی بر درآمدهای خود حاصل از تخصص نیروی انسانی و نه سرمایهگذاری مالی رشد کرده است.
ایده درآمدزایی کلان از پولهای خرد چگونه شکل گرفت؟
در همان زمان این ایده در اپ استور های خارجی در حال انجام بود. ما به موفقیت این ایده باور داشتیم و برای تمرکز روی آن پافشاری زیادی کردیم. در ابتدای کار کافه بازار چون اپلیکیشن های فارسی زیادی برای فروش وجود نداشت تصمیم گرفتیم این ایده را با فروش شارژ ایرانسل و گیف کارت آغاز کنیم و خرید اینترنتی بر روی موبایل را برای کاربران به عادت تبدیل کنیم.
اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که باید تمرکز خود را تنها بر روی اپلیکیشن ها قرار دهیم و از درآمدهایی که ما را از هستهی اصلی کسبوکارمان دور میکند پرهیز کنیم. فروش برنامه یا به موفقیت میرسید یا پروژه ما با شکست مواجه میشد؛ و ما این ریسک را پذیرفتیم. جالب است که هنوز هم اپ استورهایی در ایران وجود دارند که کارت شارژ میفروشند.
موفقیت ما از درآمدزایی بر اساس پرداختهای خرد باعث شد که صنعت جدیدی در ایران پیرامون تولید اپلیکیشن های موبایل به وجود آید. شکلگیری این صنعت، حاصل ریسکی که ما کردیم و همراهی توسعهدهندگان بود. افرادی که اکنون بسیاری از آنها خود صاحب شرکت هستند و درآمدهایی چند دهمیلیونی از اپلیکیشن های خود به دست میآورند.
اما اینکه سرویسی را ایجاد کنید که به فیلتر باقی ماندن چند سایت کمک کند، کاربران نسبت به شما دید مثبتی نخواهند داشت.
از زمانی که شروع کردید تا اکنون تب شبکههای اجتماعی در کشور وجود دارد. تابهحال وسوسه نشدید تا شبکه اجتماعی راه بیاندازید؟
هیچوقت به این فکر نیفتادیم؛ کارهایی که ما انجام میدهیم برای خدماتی است که خارجیها ما را تحریم کردهاند و به فیلترینگ داخلی کاری نداریم؛ به نظر من اگر شما بتوانید تحریم را بیاثر کنید مردم از شما استقبال میکنند اما اینکه سرویسی را ایجاد کنید که به فیلتر باقی ماندن چند سایت کمک کند، کاربران نسبت به شما دید مثبتی نخواهند داشت و عمر این سرویس بسیار کوتاه خواهد بود.
شما زمانی که بهعنوان مدیرعامل کافه بازار انتخاب شدید بسیار جوان بودید، آیا در این مدت تصمیمی گرفتهاید که اکنون فکر کنید اشتباه بوده است؟
من در زندگی از کارهایی که کردم پشیمان نشدهام چراکه معتقدم آن تصمیم در شرایط و زمان خودش بهدرستی اتخاذشده؛ اما اکنون باتجربهای که در عمل به دست آوردم، اگر بخواهم کار دیگری را از اول شروع کنم احتمالاً در خیلی موارد ازجمله نحوهی سرمایهگذاری و راهاندازی اولیه شرکت، به شکل دیگری عمل خواهم کرد.
در تعامل با دولت و یا سازمانهای ناظر مشکلی ندارید؟
ما اکنون تا حد خوبی یاد گرفتهایم که چگونه با سازمانهای ناظر تعامل بهتری برقرار کنیم. به خاطر دارم که یکبار از پلیس فتا به دفتر ما آمدند و قصد داشتند به علت شکایتی که از یکی از اپهای بازار صورت گرفته بود، کلیه سیستمهای کامپیوتری شرکت ما را ضبط کنند.
آن برنامه شماره تلفن افراد را میگرفت و بر روی نقشه موقعیت آنها را نشان میداد که این کار حریم شخصی کاربران را به خطر میانداخت؛ اما بههرحال این روزها با توجه به شناختی که از مجموعه و فعالیت ما ایجادشده و بالا رفتن سطح نظارت و تطبیق بیشتر فعالیتها با قوانین، این قبیل مشکلات کمرنگتر شده است.
با توجه به حجم کاربری که شما دارید حساسیت زیادی بر روی فعالیتتان وجود دارد احتمالاً ازایندست موارد خیلی برایتان پیش میآید؟
بله موارد مشابه بسیار است اما نکتهای که باید درنظرگرفته شود این است که ما خدماتی کاربر محور ارائه میکنیم و تنها یک توزیعکننده هستیم و مسئولیتهای حقوقی اپلیکیشنها بر دوش ما نیست.
به نظرم قانونگذاری در مورد خدمات آنلاین کاربر محور باید بهگونهای معادلات را تغییر دهد تا چنین مسائلی برایشان ایجاد نکند و به استرسها و ریسکهای راهاندازی کسبوکار در ایران اضافه نکند. خوشبختانه طی سالهای اخیر دیدگاهها نسبت به فعالیت ما بسیار بهتر شده است؛ اما همچنان مشکلاتی وجود دارد.
هماکنون بحث حریم شخصی در آمریکا و سراسر دنیا داغ است. آیا شما به این حریم پایبندید؟
در کافه بازار چند مورد داشتیم که پلیس فتا برای پیگیری پروندههای خرید از کارتهای بانکی دزدیدهشده، درخواست ارائه اطلاعات IP کاربر را از ما داشته باشد. البته ازنظر من بهتر و راحتتر هست که این اطلاعات از بانک دریافت شود اما بههرحال ما در موارد کلاهبرداری اینترنتی حداکثر همکاری را با پلیس داشتهایم.
اما در اختیار قرار دادن اطلاعات، پا را فراتر از این مورد نگذاشتهایم. در ضمن ما از ابتدای فعالیت خود سعی کردیم تنها اطلاعاتی از کاربر را در اختیار بگیریم که در ارائه سرویس به او نیاز داریم. اینیکی از بندهای قوانین انتشار برنامه در بازار نیز هست. بهعنوانمثال اگر شماره تلفن فرد در استفاده از برنامهای کاربرد ندارد آن برنامه حق دریافت آن را در قالب فرم یا به هر شکل دیگر ندارد. ما اعمال این قوانین جهت حفظ حریم شخصی افراد را از خودمان شروع کردیم.
خیلیها در فروشگاهها و مجتمعهای موبایل ادعا میکنند که بازار و برنامههایش ویروسی است یا اینکه میگویند سرورهای شما ویروسی هستند و با این ادعا از مشتریان میخواهند که برنامهها را از بازار نصب نکنند. آیا این ادعا صحت دارد؟ اگر صحت ندارد منبع این ویروسها کجاست؟
خود بازار که قطعاً ویروس ندارد؛ اگر داشت تابهحال شرکت ما به علت بدنامی تعطیلشده بود و ما اینجا حضور نداشتیم؛ ولی ممکن است برخی برنامههای اندروید که در گوگل پلی یا دیگر اپاستورها هستند مشکلدار باشند.
اپلیکیشن های خارجی در گوگل پلی بهسرعت و بدون نظارت منتشر میشوند ولی در اپاستور اپل تا حد خوبی برنامه آنالیز شده و برنامههای ناقص یا ویروسی و مشکلدار روی خروجی قرار نمیگیرند؛ نظارت ما چیزی مابین اپل و گوگل است؛ ما بر روی برنامهها نظارت داریم و از انتشار موارد مشکوک جلوگیری میکنیم.
جدای از این مردم به ما اعتماد دارند و شایعات را نیز باور نمیکنند؛ اگر به این حرفها توجه میکردند بازار تا این حد پیشرفت نمیکرد و این صنعت نیز شکل نمیگرفت. در درجه اول، منبع این شایعات فروشگاههایی هستند که میخواهند بر روی گوشیها برنامه نصب کنند و از این طریق درآمدی چند دههزارتومانی علاوه بر فروش گوشی داشته باشند یا اینکه خود را نسبت به رقبایشان متمایز کنند. این کار ضررهای فراوانی دارد.
اول اینکه امکان نظارت بر بازاری که به میلیونها کاربر خدمترسانی میکند وجود دارد ولی ریسک ویروسی بودن اپهای انتخابی مغازههای بینامونشان بسیار بالاتر است. اپها چون آنلاین نیستند معمولاً نسخههای قدیمیترشان نصب میشود که پر از ایراد است و با دستگاههای بهروزتر همخوانی ندارد.
کاربر در برنامههای نصبشده توسط مغازهدار حق انتخاب ندارد و نمیتواند نظرات دیگران را در مورد آن برنامه پیش از نصب مطالعه کند. اینها همه بهجز مسائل ناقض حق تولیدکننده نرمافزار هست که سود نصب برنامهاش بهجای اینکه به خودش برسد و به تولید بیشتر کمک کند بهواسطه های نصاب برنامه میرسد.
آیا از طرف رقبایتان هم شایعهسازی میشود؟
چرا اتفاقاً منشأ برخی از این شایعات از طرف شرکتهای واردکننده یا گارانتی کننده موبایل در ایران هست. در نمایندگیهای شرکتهایی که بعضاً خود اپاستوری هم داشتهاند و رقیب ما بودهاند، شایعات اینچنینی فراوان به گوش میرسد.
برای مثال برخی از گارانتیها به کاربر که برای خرابی دستگاه خود مراجعه کرده، اعلام میکنند که بازار باعث این خرابی بوده و از ارائه خدماتی که متعهد به انجامش هستند امتناع میورزند. حتی این موضوع برای خود من هم اتفاق افتاده است و متأسفانه کیفیت گارانتیها در ایران بسیار اسفناک است.
بهطور کل نرمافزار همهجا به یکشکل عمل میکند و ازلحاظ فنی امکانپذیر نیست که بازار روی یک دستگاه باعث خرابی شود و روی میلیونها دستگاه دیگر بهدرستی کار کند؛ اما مهم مردم هستند که خود حقایق پشت پرده و انگیزهها را بهخوبی متوجه میشوند و اعتمادی به این شایعات نمیکنند. اگر بازار هم وجود نداشت بههرحال این شرکتها بهانهای برای عدم ارائهی خدمات گارانتی به مشتریان پیدا میکردند.
اپلیکیشن هایی مانند فیسبوک و توییتر که در ایران فیلتر هستند در مارکت شما موجود بودند و شما آنان را حذف کردید. ولی این اپلیکیشن ها در مارکت های رقیب دیده میشود. دلیلش چیست؟
از طرف نهادهای ناظر به ما بسیار تذکر میدهند و ما نیز بر اساس این تذکرها عمل میکنیم؛ شاید به رقبا به خاطر کوچک بودنشان تذکر نمیدهند یا اینکه نهادهای ناظر کمی در حق ما به نسبت دیگران کم انصافی میکنند
شما به این سؤال بارها جواب دادهاید ولی میخواهم برای مخاطبان ما بگویید وقتیکه گوگل پلی کاملاً باز شود سیاستِ کاری شما چه خواهد بود؟
تا وقتیکه گوگل پلی برای ایرانیان خدمات پرداخت ارائه ندهد، هیچ اتفاقی در این حوزه نخواهد افتاد و رقیب ما محسوب نخواهد شد؛ البته ما خوشحال میشویم که گوگل پلی باز شود.
اتفاقاً من در کنفرانس موبایل بارسلون در سال ۹۰ از اریک اشمیت رئیس هیئتمدیره گوگل پرسیدیم چرا این سرویس را بر روی ایرانیان بستهاید و خودم بسیار پیگیر مسائل تحریمهای اعمالشده بر مردم ایران بودم. پاسخ او در آن زمان با تمسخر همراه بود.
من ترجیح میدهم شرکتهایی که به من و هموطنانم بیاحترامی میکنند هیچوقت در بازار ایران کارشان رونق پیدا نکند. Airbnb حساب من را بسته، اندروید مارکت سالها اپهای بینالمللی را از مردم ایران دریغ کرده. این شرکتها میتوانستند این محدودیتها را ایجاد نکنند.
زمانی که گوگل، کروم را در ایران غیرقابل دانلود کرد، دیگر شرکت آمریکایی، فایرفاکس، چنین محدودیتی نداشت. وقتی به هیچ طریقی دسترسی به اندروید مارکت نبود، کماکان بهراحتی به اپ استور اپل دسترسی وجود داشت. به نظر میرسد که ترجیح و سیاست خود شرکتها هم در اعمال تحریمها بیاثر نیست و فقط نباید دولت امریکا را مؤثر دانست.
یکزمانی لری پیج مؤسس گوگل تصمیم گرفت که از بازار چین خارج شوند؛ «بایدو» (جستجوگر چینی) شکل گرفت و پیشرفتهای بسیار کرد و مورد استقبال کاربران چینی قرار گرفت (هماکنون این شرکت ۵۷ خدمت مختلف ازجمله شبکه اجتماعی در چین ارائه مینماید) مدتی بعد اریک اشمیت مدیرعامل گوگل تصمیم را بازگرداند و گفت که نباید بازار یکمیلیاردنفری چین را از دست داد ولی بعدازآن دیگر نتوانستند برگردند و درست کار کنند چون «بایدو» در بین مردم چین جابازکرده بود و مردم دیگر نیازهایشان بهطور کامل از طریق بایدو رفع شده بود.
امروزه میشنویم که بایدو خدماتی بسیار باکیفیت حتی متمایز و بهتر از جستجوگر گوگل ارائه میکند. من معتقدم که بازار هم میتواند این تجربه را تکرار کند و خود را با ارائه خدمات بهتر آماده زمانی کند که گوگل تصمیم به بازگشت به ایران میگیرد.
چگونه با GAMELOFT ارتباط برقرار کردید و بازیهای این تولیدکننده برتر در دنیا را در بازار منتشر کردید و سرویس پرداخت هم برایش در نظر گرفتید؟
ما از همان سال ۹۰ خیلی دنبال ارائهی رسمی اپلیکیشن خارجی بودیم و خود را به اپلیکیشن های فارسی و داخلی محدود نکردیم. ما برای پایبندی به اخلاقیات هرگز اپلیکیشن کرک شده غیر رایگان را در بازار منتشر نکردیم.
اولین بازی که به سراغش رفتم بازی معروف آن زمان، اسپرینکل (Sprinkle) بود که توسط دو برنامهنویس سوئدی تولیدشده بود. من با این دو نفر ارتباط ایمیلی برقرار کردم و خواستم برنامه خود را به بازار بیاورند، اما گفتند به خاطر کمبود نیروی انسانی نمیتوانند وقت بگذارند و بر انتشارش بر روی مارکتی دیگر نظارت کنند. بعد از بارها و بارها تلاش بالاخره توانستیم از طریق واسطهای همین بازیساز را به بازار ایران جذب کنیم.
در سال ۹۱ نمایندهای از GAMELOFT با دعوت شرکت بییپ برای سخنرانی در دومین کنگره موبایل به ایران آمد؛ من پس از سخنرانی وی در کارگاه، در مورد ارائه بازیهای اندرویدی این شرکت در ایران با او صحبت کردم و از طریق ایمیل باهم در ارتباط قرار گرفتیم تا زمانی که متوجه شدم او از این شرکت رفته و فرد دیگری جایگزینش شده است.
مدتها بحثهای ما مسکوت ماند تا بالاخره با فرد دیگری در این شرکت در تماس قرار گرفتیم و موضوع را پیگیری کردیم. ماهها زمان گذاشته شد و کار فنی صورت گرفت تا توانستیم پای این بازیساز بزرگ را به ایران بازکنیم و امکان خرید محصولات درون برنامهای از طریق کارتهای بانکی ایران را در محصولات یکی از بهترین بازیسازهای جهان به ایرانیان ارائه کنیم. این کار بازهم حس تحریم بودن را برای ایرانیان کمرنگتر کرد.
آیا قصد همکاری با دیگر تولیدکنندگان محتوای خارجی را دارید؟
ما از چند ماه پیش تیم توسعه بینالمللی کسبوکار را تشکیل دادهایم و به دنبال این هستیم که با برنامهسازان بزرگ بیشتری همانند GAMELOFT همکاری داشته باشیم و محصولات بهتر و متنوعتری در اختیار کاربران ایرانی قرار دهیم.
تابهحال از طرف شرکت و یا سازمانی «نه» شنیدهاید؟
بله! ما بیشترین «نه» را از طرف اپراتورهای موبایل و شرکتهای واردکننده و تولیدکننده تلفن همراه شنیدیم. پیشنهادهای ما در خصوص همکاری مشترک بارها و بارها رد شد. بازار بهصورت پیشفرض روی هیچ دستگاه نصب نشد، هیچ اپراتوری درزمینهی شناساندن بازار با ما همکاری نکرد. ولی بهر حال با تلاش فراوان توانستیم بهطور کاملاً مستقل راه خودمان را پیدا کنیم.
پهنای باند بازار به حدی رسیده که سال گذشته یکی از مدیران وزارت ارتباطات، سهم برنامه بازار را ۱۰ درصد از کل پهنای باند کشور دانست. با توجه به پهنای باند بالا و سرورهای متعددی که دارید، تاکنون با چه مشکلاتی در این زمینه برخورد داشتهاید و آیا به فروش پهنای باند فکر کردهاید؟
وقتی شروع کردیم تنها یک سرور مجازی در خارج از ایران داشتیم که هزینهاش ماهی چند دلار بیشتر نبود. کمکم که کاربران بیشتر استقبال کردند هزینههای ترافیک مهمتر شد و ارزبری فراوانی از این بابت رخ داد.
یادم هست که در قرارداد تمام دیتاسنترهای ایرانی ترافیک ۱۰۰ گیگابایت در ماه بهعنوان سقف درنظرگرفته شده بود و ما بههیچعنوان گزینهی آوردن سرورها به داخل ایران را هم نداشتیم.
ما همواره مایل بودیم بهجای اینکه شرکت و همچنین کشور هزینهی بسیاری متحمل شود که ترافیک به خارج برود و بعد ازآنجا به کشورمان برگردد، سرورهایمان را به داخل منتقل کنیم.
اول شرکت ندا رایانه به ما لطف کرد و تقریباً یک سال، بازار در سرورهای این شرکت بهرایگان میزبانی میشد؛ بعد که احساس کردیم این مسئله به این شرکت لطمه اقتصادی میزند دوباره سرور را به خارج منتقل کردیم. تا اینکه گزینهی میزبانی در دیتاسنتر LCT متعلق به شرکت زیرساخت فراهم شد.
از وقتی به ایران آمدیم سرعت دانلود برنامه و همچنین آهنگ توسعه ما بیشتر شد؛ دست ما باز شد تا بتوانیم سرویسهای بیشتری ارائه دهیم. دولت مشوقهایی برای میزبانی خدمات داخلی در داخل کشور در نظر گرفت. از آن به بعد شرکتهای متعددی به سراغ ما آمدند و بهواسطه مشوقهایی که وجود داشت، به ما پیشنهاد میزبانی رایگان دادند.
متأسفانه کماکان مدل کاری ایراد دارد و این مشوقها بهجای اینکه مستقیم در اختیار تولیدکنندگان بومی محتوا قرار گیرد، در اختیار واسطهها قرارگرفته است که امیدواریم راهحلی برای این مسئله درنظرگرفته شود.
هماکنون درآمد توسعهدهندگان چگونه است؟
توسعهدهندگانی داریم که ماهی ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان از بازار درآمد کسب میکنند؛ درآمد حاصل از فروش یک برنامه بهصورت ۷۰ به ۳۰ بین تولیدکننده و بازار تسهیم میشود.
چه شد که اپلیکیشن دیوار را تولید کردید؟
وقتی در سوئد بودم، سایتی بود که مردم، برای فروش خانه، وسایل یا خدمات خود در آن سایت آگهی میدادند؛ من یک آیپاد داشتم که دیگر احتیاجی به آن نداشتم. رفتم آنجا آگهی دادم و فروختم؛ فردی که از من خرید کرده بود، یک پسربچه چهارده پانزدهساله بود؛ بعد از چند روز دستگاه را پس آورد و گفت iOS اش قدیمی است و من نیز دستگاه را گرفتم و پولش را پس دادم.
وقتی به تهران بازگشتم همیشه در فکر راهاندازی کسبوکار مشابهی بودم که بتواند نیاز مهمی از کاربران را برطرف کند؛ البته آن زمان سایتهایی چون «ایستگاه» بودند، ولی غالباً شرکتها و کسبوکارها، بهجای مردم در آنها فعالیت میکردند و آگهی میگذاشتند.
ایده را با بچههای شرکت مطرح کردم و درنهایت در تعطیلات عید سال ۹۱ کار بر روی دیوار را شروع کردیم. ابتدا میخواستیم سایتی راه بیاندازیم و در آن اطلاعیههای دانشجویی، همچون درخواست همخانه و خریدوفروش دوچرخه که بر درودیوار دانشگاه صنعتی شریف نصب میشوند را در آن منتشر کنیم.
چون پیادهسازی این سایت تا انتهای بهار تکمیل نشد و در تابستان دیگر دانشگاه تعطیل میشد و از آگهی خبری نبود، تصمیم گرفتیم بهجای یک وبسایت، اپ موبایل ارائه کنیم. اینچنین شد که در تابستان ۹۱ دیوار را در قالب اپ اندروید، در بازار منتشر کردیم. وقتی اپلیکیشن را منتشر کردیم، چون کار با آن بهویژه عکس گرفتن و قرار دادن آگهی در برنامه آسان بود، کمکم خود مردم استقبال کردند و استفاده از دیوار روزبهروز افزایش یافت.
شما همیشه فاصلهای محسوس با رقبا دارید، رمز این موفقیت چه بود؟
تمرکز ما همیشه روی محصولمان است و سعی میکنیم بهترین محصول و خدمات را ارائه کنیم. در کسبوکار ما بازاریابی و تبلیغات تنها سرعت دستیابی به موفقیت را تغییر میدهند اما محصول است که تعیینکننده است.
خیلیها دوست دارند بدانند حسام آرمندهی بهعنوان یک مدیر موفق چند ساعت در روز کار میکند؟
من حدود ۸ ساعت در روز کار میکنم و ۸ ساعت هم میخوابم؛ البته گاهی هم شبها چند ساعت قبل خواب ایمیلهایم را بررسی میکنم و مقاله میخوانم. اوایل خیلی سخت کارکردیم تا به این نقطه رسیدیم شاید بهاندازه تمام ساعتهای بیداری.
هنوز هم ازلحاظ ذهنی همیشه درگیر کار هستم ولی سعی میکنم بهشدت قدیم نباشد. به نظر من انتخاب صحیح مسیر مهمتر از میزان زمانی است که برای کار گذاشته میشود. اولویتبندی مناسب، تمرکز و توانایی «نه» گفتن به موقعیتها و پیشنهادات جذاب که همسو با هدف اصلی کار نیست اهمیت بسیار بالایی دارد.
ازنظر شما وارد شدن به حیطه کارآفرینی و راهاندازی استارتآپ برای همگان مناسب است؟
به نظرم مسئله خیلی شخصی است. خیلیها با شروع کردن استارتآپ چیزی را از دست نمیدهند و یا ریسک چندانی متحمل نمیشوند. این روزها جذب سرمایه هم بهمراتب راحتتر شده است. علاوه بر ریسکها و فرصتهای دیگر که باید سنجیده شود استرس و سختی بسیار زیادی در انتظار راهانداز کسبوکار است.
یادم است در بازهای از کار بازار، آنقدر وضعیت سرورها ناپایدار بود که هیچوقت آرامش خاطر نداشتم. روزها و شبها حتی از خارج خانه با سرعتپایین gprs آن زمان، از طریق SSH بر روی موبایل، سرور را بهطور مرتب ریستارت میکردم تا پر شدن رم آن را از کار نیندازد. اگر از کار میافتاد باید با دیتاسنتر تماس میگرفتم که سرور را خاموش و روشن کنند.
خوشبختانه همیشه توانستیم بر مشکلات فنی و غیر فنی غلبه کنیم. الآن هم کار چندان راحت نشده ولی خب همکاران بیشتری دارم و سختیها تا حد زیادی بین افراد مختلف تقسیمشده و شاید جنس کارهایم تا حدی تغییر کرده. واقعاً سخت است زیرا باید هرلحظه آمادهباشیم و کسبوکار آنلاین تعطیلی و خواب ندارد. بههرحال هیچ موقعیت خوبی بیتلاش به دست نمیآید و هرکسی درراه مشابه قدم میگذارد باید خودش را آمادهی مسیری پرپیچوخم بکند.
برنامه شما برای «دیوار» و «عدد» و درآمدزایی از این دو پروژه چیست؟
در راهاندازی هیچکدام از کسبوکارها هدف اولیهی ما درآمدزایی نبوده است و شناسایی مشکل و ارائه راهحل مناسب و حل مسائل چالشی انگیزهی اصلی برایمان بوده است.
در حال حاضر ما تمام تمرکزمان در دیوار بر روی رشد و جا انداختن استفاده از راهکار آنلاین در خریدوفروش است. هماکنون ۴۰ هزار آگهی در روز بر روی سایت و اپلیکیشن دیوار قرار میگیرد؛ یعنی یکهزارم کاربران اینترنت ایران در روز به این برنامه آگهی میدهند که این خود آمار بسیار خوبی برای برنامه دیوار است.
هنوز معتقدیم که باید بر روی رشد متمرکز ماند و اگر محصول و خدماتی ارزشمند ارائه شود در آینده میتوان درزمانی بهتر و مطمئنتر به درآمدزایی فکر کرد.
عملاً «عدد» را همان روز آغاز بازار راهاندازی کردیم، چون آن زمان فکر نمیکردیم پرداخت اینترنتی موردتوجه قرار گیرد و از این طریق درآمد بالایی داشته باشد؛ اولویت ما درآمدزایی از طریق تبلیغات بود و اولین تبلیغ ما هم تبلیغ مؤسسهی محک بود؛ اما عدد به شکل سایتی مستقل و جدی مدتها بعد شکل گرفت.
هماکنون ۱۰ درصد درآمد توسعهدهندگان از طریق برنامه عدد است؛ یعنی با بنرهایی که نمایش میدهند و کلیکی که بر روی این تبلیغات میشود درآمدزایی میکنند. «عدد» از مدرنترین روشهای تبلیغات در ایران است و ما برنامه داریم که روی آن کار علمی و فنی بسیار بیشتری انجام دهیم تا هرچه بیشتر در حوزهی تبلیغات مفید و مؤثر واقع شود.
چهکاری برای تسهیل امور شرکت انجام دادهاید؟
چند ماه پیش شرکت ما بهعنوان شرکت دانشبنیان شناخته شد و امیدواریم بتوانیم از تمام مزایای آن بهره بگیریم.
چند نفر کارمند دارید؟
الآن بیش از ۷۰ نفر بهطور مستقیم با ما همکاری میکنند.
ما هر نیروی خوبی ببینیم جذب میکنیم. تمرکز ما بر این است که بهترین افراد فنی، اجرایی واداری را جذب کنیم.
برای جذب نیرو برنامهای دارید؟ و کارمندان خود را به چه تعداد خواهید رساند؟
ما هر نیروی خوبی ببینیم جذب میکنیم. تمرکز ما بر این است که بهترین افراد فنی، اجرایی واداری را جذب کنیم. بهعنوانمثال حدود ۱۵ نفر بهصورت ۳ شیفته در «دیوار» کار میکنند که توانسته بازدهی کار ما را به سی هزار آگهی در روز برساند. ما جذب چنین نیروهایی را در برنامه داریم.
برای سیستمعامل iOS برنامهای ندارید؟
به خاطر محدود بودن دارندگان iPhone و iPad در کشور که عمدتاً از توانایی مالی خوبی برخوردارند، محدودیتی برای دانلود و خرید برنامههای موردنیاز از طریق اپ استور نمیبینم و فکر نمیکنم عدم دسترسی برای این کار وجود داشته باشد. بدین ترتیب ضرورتی ندارد به فکر اپ استوری برای iOS باشیم.
آخرین سؤال را چنین میپرسیم: چرا شما آیفون دارید و از گوشیهای اندرویدی استفاده نمیکنید؟
من از قبل خلقت اندروید از iOS استفاده میکردم. الآن هم هنوز یک آیفون و یک گوشی اندرویدی، HTC One mini دارم و سعی میکنم از اپهای هر دو سیستمعامل استفاده کنم و از طراحی هر دو سیستمعامل و اپهایشان ایده بگیرم.
پیشنهاد میکنیم مقاله واقعیات استارت آپ ها در ایران را نیز مطالعه فرمایید
منبع مصاحبه توسط دیجیاتو
احسنت…عالی بود..