برای استراتژی تعاریف گوناگونی وجود دارد که هر کدام از آنها مفهوم استراتژی را با بیانی متفاوت و مستقل از دیگری تعریف نموده اند. مسلماً هر یک از تعاریف موجود از استراتژی که توسط بزرگان و صاحب نظران در زمینه مدیریت ارائه گردیده، تعریف درستی است و به شکلی همه تعاریفی که برای استراتژی وجود دارد همدیگر را کامل کرده و به بیانی دیگر مکمل یکدیگر می باشند.
استونر و همکارانش در کتاب مدیریت خود مطرح نمودند که استراتژی از واژه “Strategeia “که یونانی است گرفته شده و به معنی هنر یا عملی بود که افسران ارشد یا امیران یونانی میبایست با آگاهی از آن ارتش یا سپاه را رهبری کنند، سرزمینی را بگیرند، آن را حفظ نمایند، شهر را از تهاجم بیگانگان حفظ کنند، دشمن را از بین ببرند و غیره.
استراتژی تعیین کننده مسیر حرکت آتی سازمان ها است و مشخص می کند چه محصولی در کدام بازار ها عرضه شود و چگونه ؟
به عبارت دیگر استراتژی تعیین می کند که:
۱- چه؟ ( اهدافی باید محقق شود؟)
۲- کجا؟ (روی کدام صنایع و بازار- محصول ها باید تمرکز کرد؟)
۳- چگونه؟ (مزیت های رقابتی مورد نیاز ،نحوه تخصیص منابع،…)
ما در این مقاله به تعریف استراتژی از نگاه برخی صاحب نظران داخلی و خارجی از جمله جک ولش، مایکل پورتر، شَرون اوستِر، آلفرد چندلر، هنری مینتزبرگ و همچنین برخی از فعالین و صاحب نظران داخلی از جمله، شهرام جزایری، محمد نمازی و علیرضا امیرکبیری می پردازیم
جک ولش و استراتژی
جک ولش مدیر افسانهای جنرال الکتریک که کتاب آیین پیروزی او را همه می شناسیم درباره استراتژی چنین میگوید:
استراتژی یعنی این که من تصمیم های شفاف و دقیق در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیرم.
استراتژی از دیدگاه مایکل پورتر
استراتژی یعنی این که کاری که دیگران انجام می دهند را با منابع کمتر (کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ کس غیر از ما انجام نمی دهد.
از دیدگاه مایکل پورتر، استراتژی ها به سازمان این امکان را می دهد که از سه مبنای متفاوت از مزیت های رقابتی بهره گیرد. این سه مبنا عبارتند از:
۱ – رهبری در هزینه ها
۲ – متفاوت یا متمایز ساختن محصولات و خدمات و
۳ – تمرکز نمودن همه توجه بر محصولات و خدماتی خاص
پورتر این سه مبنا را استراتژی های ژنریک یا عمومی می نامد.
هنری مینتزبرگ استراتژی یعنی
هنری مینتزبرگ، یکی از برجسته ترین نظریه پردازان و محققان حوزه استراتژی کسب وکار میگوید
استراتژی داشتن یعنی وقتی مجموعه تصمیمات مان دیده می شود، بتوان الگوی خاصی را در آن مشاهده کرد
مینتزبرگ معتقد است استراتژی را به مثابه پنج P می توان درک کرد: برنامه (Plan)، نیرنگ (Ploy)، الگو (Pattern)، موقعیت (Position) و منظر (Perspective).
از نظر او در نگاه اول استراتژی به مثابه یک برنامه قابل درک و تصور است؛ راهکاری عامدانه و هوشیارانه که قبلاً درخصوص آن تفکر شده باشد. از طرفی استراتژی می تواند به عنوان یک الگو در جریانی از اقدامات که توسط اعضای یک سازمان انجام می گیرد، در نظر گرفته شود.
شَرون اوستِر و استراتژی
خانم شرون اوستر (Sharon Oster) که سالهاست در دانشگاه ییل استراتژی تدریس میکند و چند سالی هم ریاست دانشکده مدیریت این دانشگاه را بر عهده داشته است میگوید
استراتژی چیزیست از جنس تصمیم گیری و انتخاب.
آلفرد چندلر
استراتژی عبارت است از تعیین آرمان ها و اهداف اساسی بلندمدت یک سازمان، اتخاذ مسیرهای اقدام و تخصیص منابع ضروری برای محقق کردن این اهداف
مفهوم جذاب هوشمندی استراتژیک
عناصر استراتژی از دیدگاه چندلر :
۱- تعیین آرمان ها و اهداف بلندمدت
۲- اتخاذ مسیر اقدام
۳- تخصیص منابع
۱- اولاً استراتژی با تعیین آرمان ها و اهداف بلندمدت سازمان همراه است. پس اگر مدیر یا کارشناسی در سازمان ادعا کرد که ما استراتژی داریم باید بتواند به این سئوال پاسخ دهد که سازمانش قرار است طی پنج سال یا ده سال آینده (یا حتی بیشتر) به کجا برسد. اگر مدیران و کارکنان یک سازمان تصور کمابیش دقیقی از مقصد نداشته باشند فاقد استراتژی هستند.
۲- ثانیاً استراتژی با اتخاذ مسیر اقدام همراه است. یعنی مدیران و کارشناسان سازمان باید بدانند که چگونه قرار است به آرمان ها و اهداف بلندمدت خود دست پیدا کنند. به بیان دیگر از مسیر حرکت آگاه باشند و بدانند گام های رسیدن به هدف چه هستند.
۳- ثالثاً استراتژی با تخصیص منابع همراه است. یعنی پس از آن که فهمیدیم قرار است به کجا برویم و چگونه قرار است به مقصد برسیم، لازم است بدانیم که به وسایل و امکاناتی احتیاج داریم. این وسایل و امکانات همان منابع و قابلیت های سازمانی هستند. به چقدر پول احتیاج داریم؟ به چه تعداد نیروی انسانی و با چه مهارت هایی نیاز داریم؟ و …
دکتر شهرام جزایری استراتژی را اینگونه تعریف میکند
استراژی ازدید اکثر افراد، فقط یک تصمیم شفاف درمورد رقابت بادیگران است اما از دید من استزاتژی ساختن آرزوهای بزرگ وشکستن مرزهای ناشناخته می باشد.
استراتژی مادامی که فقط جنبه تئوریک داشته باشد از یک تصمیم بالقوه خبرمیدهد اما برای عملیاتی شدن مجموعه ای از افکار و اراده هایی که بتوانند مرزها را در هم شکسته و ناشناخته هارابشناسند، برنامه ها کاربردی ترخواهد بود!
دکتر علیرضا امیرکبیری ومفهوم استراتژی
مولف کتاب مدیریت استراتژی اینگونه میگوید:
استراتژی عبارت است از طراحی ماموریت، اهداف و سیاست های یک سازمان یا شرکت.
دکتر محمد نمازی و تعریف استراتژی
استراتژی از دید مولف کتاب حسابداری مدیریت استراتژی
استراتژی مفهومی نزدیک به تفاوت های وضعیت فعلی و بایدهای یک سازمان است.
پیشنهاد می کنیم مقاله منطقه سیلیکون ولی را مطالعه فرمایید
از اینکه این مقاله را مطالعه فرمودید از شما سپاسگزاریم. لطفا با ارسال نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود، ما را در ارائه بهتر مطالب پایدار بلاگ یاری فرمایید.
تعریف استراتژی از زبان ۸صاحب نظر سرشناس تایخ انتشار : بیست و ششم دیماه۹۶
اضافه کردن نظر